یادداشت های من



شاید باید اینهمه سال رو تجربه میکردم تا یه جایی تو مسیر زندگی بهت برخورد میکردم.

تو.؟

تو برای من آغاز همه راه های نرفته بودی و پایان روزهایی که آرزو های من نبود.

دارم به تو فکر میکنم. به نگاهی که گاهی مرحم زخم های دلم بود و انگیزه ایی بود برای ادامه دادن

از نگاهی که گاهی سرزنش گرانه بود و ته دلمو خالی میکرد و منو از همیشه تنها تر.

تو منو دیدی. بهم نگاه کردی و دستامو گرفتی و منو به زندگی با خودت دعوت کردی. 

تو خواستی منو وارد چهارچوب قوانین خاص خودت کنی. 

و قوانین زندگی منو نادیده گرفتی. و من وارد دنیای تو شدم.

گاهی منو میبینی ولی نگاهم نمیکنی وقتایی که زخم های قلبت سر باز میکنن.

من گاهی خودمو تو آینه نمیبینم وقتایی که تو ازمن عصبانی هستی. چون اون موقع تو منو نمیبینی.

من در جسجوی مدام توام. در جستجوی پیدا کردن بخش های بیشتری از تو

و یافتم وچود ترک خورده تو را 

تو وجود مهربونی داری. 

به قلب زخمی من دست کشیدی وقتی که قلب خودت از درد نفس نمیکشید.

کنارم راه اومدی. کنارم بغض کردی. کنارم نفس کشیدی. کنارم درد کشیدی. 

با این وجود کنارم بودی و تنهام نذاشتی.

و من راضی ام

از وجودت کنار من و قلبم راضی ام

من و تو جهان رو رها کردیم و کنار هم عاشقیم.

و این آغاز قشنگی های دنیای من و توست.

 

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

موسسه حقوقی وکیل مدافع إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ نور علی نور اخذ مشاوره و صدور گواهی نامه ایزو رسانه فیلم برتر تروپ پس اُکالیپتوس اولین هاستینگ جاوا در ایران شب نشین حلقه ی مستان تویی تو نفت نیوز